رقصیدن و پدیدار ساختن جنبشهای یک نواخت و موزون و سنجیده در نخستین تودههای مردم وحشی و نیمه تمدن، محرک کارها و حرکتهای دسته جمعی و در نتیجه زاینده هم آهنگی و یگانگی یکههای ( افارد) قبیلهها و خاندانها بود و چون همین یگانگی در کارهای مادی، یگانگیهای معنوی را بر انگیخت، از اینرو خواستار فراوان داشت و بخش بزرگی از کار و کوششهای آنان را فرا می گرفت ، چنانکه بسیرای از کارها از : نیایشخدایانو پرستش چیزهای مقدس و جشنها وعروسیها و عزاها و طلب و بیم و امیدها با رقص توام بودو بگفته یک دانشمند مردم شناس: « آنچه که امروزه بنظر مابازی و تفریح بشمار می رود، برای انسان ابتدایی یک امر جدی بوده، آنها هنگامی که برقص بر می خاستند،تنها قصدشان خوشگذرانی نبوده ، بلکه می خواستند،به طبیعت و خدایان چیزهای مفید بیاموزند یا تلقین کنند و بوسیله رقص طبیعت را بخواب مغناطیسی درآروده و بزمین دستور دهند تا حاصل خوبی ببار آورد».
کوتاه سخن آنکه،چون رقص براستی معنای گسترده تفریح و پدیدآورندة سرور و شادی و لذت است، پس هر جا آدمیی بوده، لذت و شادی بوده، رقص نیز بوده استو ما درریشهها رقص و بنیادهای تمدن و فرهنگهر مردمی در جهان خحتی در وحشی ترین و ابتدایی ترین آنها رقص را بگوناگونی و فراوانی می بینیم و جا دارد بگوییم که هیچ هنری نیست که بهتر و بیشتر از رقص و رقصیدن، ویژگیهای مردم جهان را نشان دهد.
جریان دوم شکلی از رقص است که به طور آشکاری از جوهرهی آیینی برخوردار است؛ رقصی که قرنهاست در سراسر آسیای میانه، بخشی از افغاستان و قسمتهایی از غرب شبه قاره هند رواج داشته و همچنین گروهها و اقوام پرشماری از ساکنان سواحل جنوب و جنوب شرقی ایران مبادرت میورزیده اند.
رقص در نواحی
عناوین رقص نواحی را از شمال البرز آغاز میکنیم.
گیلان: رقص مردانه گیلان در پی پیروزی کشتی گیران و نواختن رقاصی مقام یا رقصی مقام، توسط سرنا و نقاره از سوی مردان به اجرا در میآید. رقصنده دستها را بر کمر میگذارد و تنها با پیش و پس کردن پاها، به اجرای رقصی میپردازد که "پابازی" نام دارد. رقص رایج زنان این منطقه قاسم آبادی است. رقصنده دو لیوان یا استکان را با هر دست خود برداشته که در اصطلاح به آن دس سنج گفته میشود. در واقع تنظیم ریتم رقصنده، توسط ضربات استکانها یا اشیا فلزی دیگری صورت میگیرد. دیگر رقص زنانه این منطقه، رقص چراغ است که مجری با قرار دادن پایه چراغ گردسوز روشن بر دندانهای خود و ایجاد حالتی خاص، به رقص میپردازد. رقص در گیلان انفرادی است.
مازندران: سما، لاک سری سما یا چکه سما، تقریبا رایج ترین و در حال حاضر یگانه رقص همه مناطق طبری زبان است. این رقص، عموما به صورت فردی و گاه به صورت جمعی به اجرا در میآید. اگر چه سما رقصی زنانه است ولی گاه مردان نیز در اجرای رقص شرکت میکنند. لاک سری سما رقصی تند و پرشتاب است که با لرزش مواج و عمودی اعضای بدن همراه است. این رقص، عاری از فیگورهای رقص متنوع است و در اجرای دسته جمعی آن، افراد رقصنده به طور مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر عمل مینمایند. چکه سما اگر چه رقصی متعلق به شمال البرز است، اما در اکثر آبادیهای کوهستانی و کوهپایه ای جنوب البرز نیز مورد استفاده است.
کردستان، کرمانشاه و لرستان: رقص در کردستان، هریره نامیده میشود، نامی که در شمال خراسان با تحریف، به نوع خاصی از رقص گفته میشود. کردستان نیز از مناطق کم نظیر تنوع رقص در ایران محسوب میشود. رقصهای گروهی مردانه، زنانه و انفرادی از گونههای مختلف رقص در این منطقه هستند. در کرمانشاه نیز رقصهای سه چار، گردیان(گریان)، چپی، فتاپاشایی و خان امیری، تنها چند نمونه از مجموعه رقص این منطقه به شمار میآید. در لرستان نیز تنوع رقص قابل توجه است؛ علاوه بر شمشیربازی و ترکه بازی، نوعی چپی، همانند چپی کرمانشاهی نیز متداول است.
بلوچستان: در بلوچستان رقصهایی چون دولت، چاپ زابلی، رقص زابلی، گران چاپ، سه چاپ، کلمپور، چوچاپ، شمشیر بازی و دوچوبه رواج دارد. مرکزیت این گروه از رقصها در دلگان است. در منطقه میرجاوه نیز رقصهایی چون چاپ سرحدی، یک لت، دو لت و سه لت رایج است که همانند چوب بازی خراسانی است.
سواحل جنوبی: تا چند دهه پیش، در بنادر و سواحل جنوبی کشور، رقصهای متفاوتی رایج بوده است. معمول شدن انواع رقصهای عجیب و غریب و مفصل عربی و آفریقایی مانند رقصهای رزیف، کووایی، شابوری لافت و ذاکری از نمونه این گونه رقصها هستند.