اشعار شهریار
شعر شهریار,شعر شهریار ترکی,شعر شهریار حیدر بابا,شعر شهریار عاشقانه,شعر شهریار ترکی حیدر بابا,شعر شهریار ترکی خان ننه,شعر شهریار ترکی,شعر ترکی حیدر بابا شهریار,شعر ترکی شهریار مادر,شعر ترکی شهریار,شعر شهریار حیدر بابا,شعر شهریار حیدر بابایه سلام,اشعار شهریار حیدربابا,شعر ترکی شهریار حیدر بابا,شعر حیدربابا شهریار,متن شعر استاد شهریار حیدر بابا,ترجمه شعر حیدربابا شهریار,شعر شهریار عاشقانه ترکی,شعر شهریار عاشق,شعر استاد شهریار عاشقانه,اشعار عاشقانه شهریار فارسی,شعر غمگین عاشقانه شهریار,اشعار شهریار,اشعار شهیار قنبری,اشعار شهریار ترکی,اشعار شهریار تبریزی,اشعار شهریار حیدر بابا,شعر شهیار قنبری,شعر شهیار قنبری قدغن,شعر شهیار قنبری دریا,شعر شهیار قنبری جمعه,شعر شهیار قنبری بغلم کن,اشعار ترکی شهریار عاشقانه,اشعار ترکی شهریار صوتی,اشعار ترکی شهریار درباره عشق,اشعار ترکی شهریار دانلود,شعر شهریار ترکی حیدر بابا,شعر شهریار ترکی خان ننه,شعر ترکی حیدر بابا شهریار,اشعار شهریار شاعر تبریزی,اشعار شهریار تبریزی اندروید رایگان,شعر شهریار تبریزی,دانلود اشعار شهریار تبریزی,اشعار استاد شهریار تبریزی,اشعار شهریار حیدربابا,شعر شهریار حیدر بابا,شعر شهریار حیدر بابایه سلام,شعر ترکی شهریار حیدر بابا,شعر در مورد شهریار,شعر حافظ در مورد شهریار,شعر در مورد پدر شهریار,شعر در مورد حضرت علی شهریار,شعر شهریار در مورد مرگ پدر,شعر استاد شهریار در مورد حضرت علی,شعر معروف شهریار در مورد حضرت علی,شعر های شهریار در مورد حضرت علی,شعر زیبای شهریار در مورد حضرت علی,شعری از شهریار در مورد حضرت علی,شعر در وصف شهریار,شعر در وصف پدر شهریار,شعر در وصف استاد شهریار,شعر شهریار در وصف یار,شعر در وصف مادر از شهریار,شعر در وصف پدر از شهریار,شعری در وصف مادر از شهریار,شعر شهریار در وصف ثریا,شعر شهریار در وصف امام زمان,شعر شهریار در وصف صبا,شعر در سوگ پدر شهریار,شعر ترکی شهریار در وصف پدر,شعر استاد شهریار در وصف پدر,شعر استاد شهریار در وصف معلم,شعر استاد شهریار در وصف مادر,شعر استاد شهریار در وصف حضرت علی,شعر استاد شهریار در وصف لاله,شعر استاد شهریار در وصف تبریز,شعر استاد شهریار در وصف عشقش,شعر استاد شهریار در وصف پری,شعر استاد شهریار در وصف آیت الله هاشمی رفسنجانی,شعر شهریار در وصف یارش,اشعار شهریار در وصف یار,شعر شهریار در وصف دوست,شعر شهریار در وصف معشوق,اشعار شهریار در وصف ثریا,شعر استاد شهریار در وصف صبا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد شهریار برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست
که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست
دگر قمار محبت نمی برد دل من
که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست
شعر شهریار
کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست
شعر شهریار ترکی
ای چشم خمارین تو و افسانه نازت
وی زلف کمندین من و شبهای درازت
شعر شهریار حیدر بابا
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا
که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را
شعر شهریار عاشقانه
از نسیم سحر آموختم و شعله شمع
رسم شوریدگی و شیوه شیدائی را
شعر شهریار ترکی حیدر بابا
بیداد رفت لاله بر باد رفته را
یا رب خزان چه بود بهار شکفته را
شعر شهریار ترکی خان ننه
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
شعر شهریار ترکی
زمســتان پوســـتین افزود بر تن کدخدایــــان را
ولیـکــن پوســت خواهد کند ما یــک لاقبایان را
ره ماتم ســـــرای ما ندانم از کــه می پرســــد
زمســـــتانی که نشناسد در دولت سرایان را
شعر ترکی حیدر بابا شهریار
به دوش از بــرف بـالاپــوش خـز ارباب مــــی آید
که لرزانــــــد تن عــــــریان بی برگ و نوایان را
طبیب بی مروت کــــــی به بالیــن فقیـــر آیـــد
که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را
شعر ترکی شهریار مادر
دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود
در کهن گلشن طوفانزده خاطر من
چمن پرسمن تازه بهار آمده بود
شعر ترکی شهریار
آوخ این عمر فسونکار به جز حسرت نیست
کس ندانست در اینجا به چه کار آمده بود
شهریار این ورق از عمر چو درمی پیچید
چون شکج خم زلفت به فشار آمده بود
شعر شهریار حیدر بابا
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چها می بینی
شعر شهریار حیدر بابایه سلام
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی
اشعار شهریار حیدربابا
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینه بخت غبار آگینی
شعر ترکی شهریار حیدر بابا
باغبان خار ندامت به جگر می شکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی
نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی
شعر حیدربابا شهریار
تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی
کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام آور فروردینی
شهریارا گر آئین محبت باشد
جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی
متن شعر استاد شهریار حیدر بابا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا …؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا…؟
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی…؟
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا…؟
ترجمه شعر حیدربابا شهریار
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست…؟
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا…؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم…؟
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا…؟
شعر شهریار عاشقانه ترکی
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار…؟
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا…؟
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود…؟
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا…؟
شعر شهریار عاشق
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا…؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند…
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا…؟
شعر استاد شهریار عاشقانه
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین…
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا…؟
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر…
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا…؟
اشعار عاشقانه شهریار فارسی
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
شعر غمگین عاشقانه شهریار
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین
اشعار شهریار
شبست و چشم من و شمع اشکبارانند
مگر به ماتم پروانه سوگوارانند
اشعار شهیار قنبری
مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد
در این بهار که بر سبزه میگسارانند
اشعار شهریار ترکی
بغیر من که بهارم به باغ عارض تست
جهانیان همه سرگرم نوبهارانند
اشعار شهریار تبریزی
نوای مرغ حزینی چو من چه خواهد بود
که بلبلان تو در هر چمن هزارانند
اشعار شهریار حیدر بابا
تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین
که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند
شعر شهیار قنبری
مرا به وعده دوزخ مساز از او نومید
که کافران به نعیمش امیدوارانند
جمال رحمت او جلوه می دهم به گناه
که جلوه گاه جلالش گناهکارانند
شعر شهیار قنبری قدغن
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
شعر شهیار قنبری دریا
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
سیمای شب آغشته به سیماب برآمد
شعر شهیار قنبری جمعه
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
شعر شهیار قنبری بغلم کن
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا
که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را
اشعار ترکی شهریار عاشقانه
تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
اشعار ترکی شهریار صوتی
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
اشعار ترکی شهریار درباره عشق
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
اشعار ترکی شهریار دانلود
نیــما ! غـــم دل گو که غریبـانه بگرییم
ســر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم
من از دل این غار و تو ازقله ی آن قاف
از دل به هــم افتـیم و به جانانه بگرییم
شعر شهریار ترکی حیدر بابا
دودی ست درین خانه که کوریم زدیدن
چشـمی بکف آریم و باین خـانه بگرییم
آخر نه چــراغیــم که خنــــدیم به ایوان
شمعــیم که در گوشه ی ویرانه بگرییم
شعر شهریار ترکی خان ننه
شعر ترکی حیدر بابا شهریار
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
اشعار شهریار شاعر تبریزی
نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلای شب انتظار دارد
اشعار شهریار تبریزی اندروید رایگان
در انتظارِ تو چشمم، سپید گشت و غمی نیست
اگـر قبـولِ تو اُفتَد فــدای چشــمِ سیاهــت!
شعر شهریار تبریزی
کس نیست در این گوشه فراموش تر از من
وز گوشه نشینان توخاموشتر از من
هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست
ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من
دانلود اشعار شهریار تبریزی
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل !
خدایا با که گویم شکوه ی بی همزبانی را
اشعار استاد شهریار تبریزی
-برسان سلام ما را؛
به رفوگران هجران.
که هنوز
پاره ی دل
دو سه بخیه کار دارد
اشعار شهریار حیدربابا
ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید
کامشب قمر این جا,قمر این جا
,قمر این جاست …
شعر شهریار حیدر بابا
دگر….
درمان دردش دیر شد
دل
چه زود..
از سِیر عالم سیر شد دل
شعر شهریار حیدر بابایه سلام
دل به هجران تو عمریست شکیباست
ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را
شعر ترکی شهریار حیدر بابا
هر کتاب تازه ای کز ناز داری خود بخوان
من حریفی کهنه ام،درسم روان است ای پری
با نواهای جرس گاهی به فریادم برس
کاین ز راه افتاده هم از کاروان است ای پری
شعر در مورد شهریار
کاش یک روز
سر زلفِ تو
در دست افتد
تا ستانم
من از او
دادِ شبِ تنهایی…
شعر حافظ در مورد شهریار
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یکلاقبایان را
شعر در مورد پدر شهریار
یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی
یادت بخیر یار فراموشکار من
شعر در مورد حضرت علی شهریار
از عشق من به هر سو
در شهر گفتگوییست
من عاشق تو هستم
این گفتگو ندارد
شعر شهریار در مورد مرگ پدر
خزان هم با سرود برگ ریزان عالمی دارد
چه جای من که از سردی و خاموشی زمستانم
شعر استاد شهریار در مورد حضرت علی
زلف آن است!!
که بی شانه
دل از جا ببرد…
شعر معروف شهریار در مورد حضرت علی
آمدی در خواب من دیشب
چه کاری داشتی ؟
ای عجب !
از این طرفها هم گذاری داشتی ….
شعر های شهریار در مورد حضرت علی
من آن بخت سپید خود
که گم شد ،سال ها از من
کنون در گوشه ی چشم سیاهی
کرده ام پیدا…
شعر زیبای شهریار در مورد حضرت علی
آخر قرارِ زلفِ تو با ما،
چنین نبود
ای مایه قرارِ دلِ بی قرارِ من…
شعری از شهریار در مورد حضرت علی
از یاد تو برنداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
شعر در وصف شهریار
از زندگانی ام گله دارد جوانی ام
شرمنده جوانی از این زندگانیام
شعر در وصف پدر شهریار
جز در صَفای اشک
دلم وا نمی شود؛
باران به دامَن است
هوای گرفته را..!
شعر در وصف استاد شهریار
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر …
به غیر گریه که آنهم به اختیارم نیست …
شعر شهریار در وصف یار
ای غم بگو
از دست تو
اخر کجا باید شدن
در گوشه
میخانه هم
مارا تو پیدا میکنی
شعر در وصف مادر از شهریار
چشمی به رهت دوخته ام
باز که شاید
بازآیی و
برهانیم از چشم به راهی
شعر در وصف پدر از شهریار
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم
با عقل آب عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
شعری در وصف مادر از شهریار
آزرده دل از کوی تو رفتیم
و نگفتی
کی بود؟
کجا رفت؟
چرا بود و چرا نیست؟
شعر شهریار در وصف ثریا
ای که گاهت سر ناز است و گهی روی نیاز
من همان روی نیازم که سر نازم نیست
شعر شهریار در وصف امام زمان
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری وشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چو نی
تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم.
شعر شهریار در وصف یارش
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
اشعار شهریار در وصف یار
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
شعر شهریار در وصف دوست
با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا می کنی
شعر شهریار در وصف معشوق
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آنچنان سوخم از آتش هجران که مپرس
اشعار شهریار در وصف ثریا
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانهی تست
همه آفاق پر از نعرهی مستانهی تست
شعر استاد شهریار در وصف صبا
جان منی چه بهره که در بر نبینمت
تاج منی چه سود که بر سر نبینمت